
قارون از بس گناه کرده بود، هرچی موسی نصیحتش کرد فایده ای نداشت
خدا به موسی گفت عذابمو در اختیارت گذاشتم
به زمین فرمان بده قارون تو خودش با مالش فرو ببره
موسی گفت زمین قارون را بگیر
یه مقدار از پاهای قارون فرو رفت تو زمین
قارون فهمید دیگه کارش تمومه بنا کرد گریه کردن
گفت موسی غلط کردم
موسی گفت نه زمین قارون را بگیر
نصفی از بدنش فرو رفت تو زمین
بار دوم بنا کرد به التماس کردن
موسی به خدا دیگه گناه نمیکنم من تسلیم تو میشم
موسی گفت نه زمین قارون را بگیر
تا سینش فرو رفت تو زمین
بار آخر گفت موسی غلط کردم
موسی گفت زمین قارون را بگیر بار سوم نفرین کرد
قارون و تمام ثروتش تو زمین فرو رفتن موسی خوشحال شد
فردا اومد کوه طور مناجات کرد هرچی خدا را صدا زد دید خدا جوابشو نمیده
خدایا چرا جواب منو نمیدی من موسی هستم پیامبر تو
خطاب شد موسی چقدر بنده ی من قارون دیروز تو را صدا زد تو جوابشو ندادی
موسی به عزت و جلالم اگه یه بار میگفت خدا من اونو نجاتش میدادم
من اونو میبخشیدم
نظرات شما عزیزان:
nobody 
ساعت10:35---17 مرداد 1392
bazam dame khoda garm k hamishe havam0no dare